رهامرهام، تا این لحظه: 6 سال و 6 ماه و 28 روز سن داره

ثبت خاطرات رهام

عکس

  اینجا دفعه اولی که رهام جانم سوار چرخ و فلک شدی وای که چقدر بهت خوش گذشت انگار همین دیروز بودکه منم سوار میشدم و چه لذتی داشت عاشقتم پسر گلم 😘😘 ...
24 تير 1398

دد........

صبح ها که رهام از خواب پا میشه : مامان مامان ممه ممه رو که میخوره در یعنی پاشو از اتاق بریم بیرون وقتی میایم مانتو منو میاره مامان دد میگم اخه رهام جان الان وقت دد نیست اسرار که بریم دد یکم سرگرمش میکنم میگه نانای براش نانای میزارم یکم دست میزنه و میرقصه  بعد میاد میگه الیل بده یعنی شلیل میدم  بعد در یخچال باز میکنه حاداقا بده یعنی هندوانه بعد اینارو که خورد مامان نو یعنی نون بده بعد اگه نریم دد شروع میکنه علی علی پسر همسایمون میگه میاد بالا باهش بازی میکنه بعد میگه علی گوپ یعنی توپ بعد علی تاب یعنی بریم تاب بازی یکم از بازیشون که میگذره مامان ابه بده اب میدم مامان عمو امی یعنی برام اهنگای عمو امید بزار عکس عمو نشونش میدم ...
16 تير 1398

۲۱ ماهگی رهام جان 😘😘

رهام جانم ۱۱ تیر ۲۱ ماهه شدی عزیز دلم کار این روزهای من وتو فقط شده بازی صبح ها که بیدار میشی علی و سام همسایه هامونن میان پیشت حسابی تا ساعت ۱:۳۰بازی میکنی و بعد از ظهر ها هم میبرمت پارک و حسابی خوش میگذرونی تا از خواب پا میشی مامان دد لغات بیشتری میگی تا حدودی هر کلمه ای میشنوی تکرار میکنی اعضای بدنت و میشناسی و نشون میدی ماهم برات کلی ذوق میکنیم توی پارک کلی دوست پیدا کردی همشون دوست دارن باهت بازی کنن نازنین و گلسا و سیاوش و کیان و...وخیلی های دیگه خوشحالم که تمام وقتم مال تو تا بهت حسابی خوش بگذره تو پارک باید همش بدوم دنبالت وقتی میایم خونه دیگه حسابی خسته خسته هستیم تو ای...
12 تير 1398
1